اولین برف زمستونی92

برف بارید وخدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد زمین مغرور شد که سفید است
پاک است، چون دل خدا...
وخدا با آفتابی اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد ....

برف بارید وخدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد زمین مغرور شد که سفید است
پاک است، چون دل خدا...
وخدا با آفتابی اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد ....
با سلام!
با توجه به اینکه ترم داره تموم میشه از دوستان درخواست داریم که "ترین های" این ترم رو معرفی بکنن.
ضمنا طبق پیشنهادات بچه ها بعضیاش تغییر داده شد .
***نظراتی که در آن به کسی توهین شود، از جانب ما تایید نمی گردد***
-1باهوشِ ترم؟
-2 درسخونِ ترم؟
۳-مهربونِ ترم؟
۴-شیکِ ترم؟
۵-پدیده ترم؟
۶- ساکتِ ترم؟
۷- شیطونِ ترم؟
۸- ساز مخالف ترم؟
۹- فعال ترم؟
۱۰- با جنبه ترم؟
۱۱- تنهای ترم؟
۱۲-گروه(دار و دسته) ترم؟
۱۳- خواب ترینِ ترم ؟
۱۴ -حساس ترم؟
۱۵- ریلکسِ ترم؟
۱۶ -متحوّلِ ترم؟
۱۷- متواضعِ ترم؟
۱۸-ورزشکار ِ ترم؟
19- تیکه اندازِ ترم؟
20-سوتی ترم ؟
21-ضد حال ترم ؟
22-مرد سال ( زن سال ؟؟!!!) ترم ؟
تا اوایل ترم بعد وقت دارید نظرات خود را برای ما ارسال کنید ، پس برین با خیال راحت مادر و نوزاد بخونین .
به امید موفقیت همه !
يك عدد بين 1تا 10 انتخاب كن؟
ضرب در 3 كن
حالا به اضافه 3 كن
دوباره ضرب در3كن
دو رقم اين عدد رو باهم جمع كن
عدد به دست آمده اسطوره ي شما توي زندگيتونه .
1-اديسون
2 -ناپلئون
3-هيتلر
4-ارسطو
5-انيشتين
6-چايكوفسكي
7-گاندي
8-گراهام بل
9-دکترمحمد حسین موزّیری
10-كورش كبير
ميدونم باورش سخته! اما اين شخص اسطوره خيلي از آدم هاست!!!!
یوسفی " کارش" ساخت ایمیل جیمیله یکی و بچیل کلاس" اسمش ساب تیله
زارعی ول نیکنه کارل فرهنگی خوم دونم که ایخره سرش وسنگی
دانشگا رهتن اسحاق وی سر پیری هم اتاق وابینش " بی بچی قیری
مو که خوم سر ای کلاس " ویسام و زوری به ولا فقط و عشق بچی مورموری
بچیل کلاسمو همش وم ایخان تا بپرسم که چنه من کیف بدخشان
محبوب دانشکده امید الهی عاشقه تریپشن"بچیل مامایی
ترم قبل" مو" و صدری یه جزوی خواسم وم گو که نیارمش به او شا قاسم
کرمی هم که همش آخر کلاسه بقول یه بعضیل" آقای خاصه
و کارل غلامی هم وابییم عاصی من کپش هیچ نیدرا" جز حرف سیاسی
خیبری هم که کارش وبلاگ و پسته نمایندی کلاسمو منصور درسته
سر کلاس هم که کسی حواسش نیسه جز خانم صیادی که" جزوه نویسه
بچیله خوابگی" فکر شوم شوین هادی و نگهداری همش و خوین
مالک و ستایشی" تکه ایپرونن جناب و حاتمی هم " آواز ایخونن
دوورل و کرل" و مو کنیت گوش نیفتیت و جون هم" چی گربه و موش
بییت تا بنیم کنار" کار بی اساسه خدا خوش وخیر کنه" عاقبت کلاسه
امیدوارم به کسی بر نخوره چون من حتی اسم خودما هم نوشتم " اینا محض خنده است و کمی آموزنده!!
سلام به همه همکلاسیا از سردسیر تا گرمسیر![]()
پاییز رسید! و بر خلاف دیدگاه عامه که میگن "" پاییز فصل زوال برگ های طلایی هستش ""
ما شروع ای دوباره رو تجربه خواهیم کرد!
مثل شروع دوباره فصل جدیدی از یه داستان!
داستانی که یک سال پیش شروع شد و اگه خدا بخواد ۳سال دیگه ادامه داره!
امیدورارم شروعی سبز داشته باشید توی فصل برگ های طلایی!
شروع ترم جدید رو به همه ی شما پرستارا تبریک میگم !
دل هاتون رنگ خدا !
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
منتظر پیشنهادات ،انتقادات و نظرات زیباتون هستم
واسه ترم جدید نظر بدید وب چه جوری باشه بهتره ؟؟
هر چند سلام سر آغاز دردناک خداحافظی است. ولی بگذار خداحافظی سلامی نو باشد.

اول به پایان رسیدن ایام غمبار امتحانات رو به تمام
دانشجویان خصوصا مشروطی های عزیز!!!تبریک و تهنیت عرض میکنم
زندگی فرصتی بس کوتاه است...
تا بدانیم آخرین نقطه پرواز پرستوها نیست
مرگ هم حادثه است...مثل افتادن یک برگ درخت
و چه خوب است که بدانیم پس از خواب زمستانی خاک
نقش سبز بهاری جاریست........
هر روز خاطره ها را ورق بزن.........
یادی ز من کن
من سطر آخرم
یک نقطه...یک سکوت
میروم نمیدانم به کجا....به کدامین جاده بی انتها...
و اما خودم...
اخرین نفری نیستم که می روم بلکه اخرین نفر کسی است که با همه ی وجودم دلتنگش میشوم و...
ازاینکه باید بروم و کوله باری رو که پر است از خاطره های خوب و بد به دوش بکشم خسته ام از جایی که دوستش داشتم و اخرین اشکهایم را با تابش قسمت کردم اندوهگینم جایی که دیگر آن خاطره ها تکرار نمیشوندوخلاصه قصه ی تنهایی و جدایی .....
شاید فکر کنیم که تا چند ماه دیگر برمیگردیم اما انچه که سخت میگذرد این است که باید قدر لحظاتی را میدانستیم ولی افسوس که دیگر برنمیگردند وباز هم نبودن کسانی که نیستندکه درد دلت را بفهمندو باید باخودت تحمل کنی واما از کسانی که به جز همدم همه ی ما فلسفه ی اشکهایم و حتی هق هق گریه هایم را نمیفهمند و همه چیز حتی برای این لحظه سخت تر از همیشه است
دوستان و همکلاسی هایم .......
تو این سالی که گذشت دل خیلی ها رو شکوندم ،خیلی ها رو اذیت کردم ،خیلی هاتونو اذیت کردم ؛خیلی هاتونو ناراحت کردم
فقط میخوام بدونید سال جدید هم همین برنامه ها هست
لحظاتی شاد وبه یادماندنی داشته باشید

سخته درسم...
رسیده وقت رفتن...
سر امتحانی که میدونم تهش ردم...
حس میکردم حرفای استاد با خرخوناشه...
اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه...
حرفای خانوادمم که نمک زخممه...
تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه...
و باز منمو حسرت یه نمره ی بیست...
که استاد بنویسه گوشه ی لیست...
میدونی چند بار افتادم برای یه درس بگذریم...
دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست...
تو که میدونستی دانشجوی ترم دومم
بگو با من دیگه چرا د اخه نوکرتم
اگه يه خودکار داشتي که فقط اندازه ي نوشتن يک جمله جوهر داشت
باهاش چي مينوشتي؟؟؟

دختر کوچولو و پدرش از رو پلي مي گذشتن.پدر يه جورايي ميترسيد، واسه همين به دخترش گفت: عزيزم، لطفا دست منو بگير تا نيفتي تو رودخونه.دختر کوچيک گفت: نه بابا، تو دستِ منو بگير.پدر که گيج شده بود با تعجب پرسيد: چه فرقی میکنه؟دخترک جواب داد: اگه من دستت را بگيرم و اتفاقي برام بيفته، امکانش هست که من دستت را ول کنم. اما اگه تو دست منو بگيري، من با اطمينان ميدونم هر اتفاقي هم که بيفته، هيچ وقت دستم رو ول نميکني.در روابط دوستانه، ماهیت اعتماد به قید و بندهاش نیست؛ به عهد و پیمانهاش هست. پس دست کسی رو که دوست داری بگیر،به جای این که توقع داشته باشی اون دست تو رو بگیره .
پس دست کسی رو که دوست داری بگیر
سلام به همه ی ورودی های91پرستاری یاسوج...
میگن فردا جواب کنکور میاد!
نمیدونم چرا همین امروز یه حس خاصی داشتم..انگار یک دفعه متوجه شدم یک سال بر ما گذشته.. عرض ده دقیقه حس کردم یه سال پیرترشدم..نمیدونم چرا اون اول سال رو بیشتر دوست داشتم..خیلی چیزا بود که اون اوایل ازش ترس داشتیم ..ترس که نه به اون معنا..بهتر بگم اطلاعات کمی داشتیم و هرچیزی رو نمیتونستیم بپذیریم..شاید اولین بار که قرار بود یه هم گروهی برای آزمایشگاه داشته باشیم ته دل هرکدوممون یه تردیدی بود..شاید چیزی به زبون نیاوردیم ولی تو یه جو که همه ی عناصرش جدیدن یه جور شک و تردید نسبت به هرکاری وجود داره
روزهامون کم کم کنار هم گذشت..
و آخرش شد الان..که دیگه از ترم بوووقی بودن در اومدیم
امروز هم که دیگه رسما شدیم ترم بالایی
روز و ماه و سال گذشت بر ما..هممون یه سری تغییر ها کردیم ..
از ظاهر گرفته تا اخلاقیات و حتی سلیقه..بعضی هامون سعی کردیم هر روز بهتر باشیم..بعضی ها گفتیم دوران دانشجوئیه دیگه..
باید خوش باشیم! بعضی ها هم یه گوشه وایسادیم و تماشا کردیم که یه کم بگذره تا بعد تصمیم بگیریم که چی کار کنیم.
تو این بین کار بچه های خوابگاهی سخت تر هم بود..خودشون البته بهتر میدونن..
این بین فقط یه چیز برام ترسناکه..و عادت کردن ..و یه جورایی درست تربگم "بی اعتنایی"..در مورد خودم حداقل حس میکنم این سال همش برای من عادی شدن آورده..مواظب خط قرمز هامون باشیم! گاهی نیاز داریمشون و اگر مواظبشون نباشیم پاک میشن..اون وقته که ازشون رد میشیم بی اون که بفهمیم..و این روال کم کم میشه از این رو به اون رو شدن عقاید و افکار یک انسان ! کسی که شاید یه روز نسبت به خیلی چیزا حس مسئولیت میکرد ..کسی که به عقاید خودش افتخار میکرد ولی امروز دیگه نسبت بهشون بی تفاوت شده..
بهتره قبل از شروع ترم جدید با خودمون خلوت کنیم! ببینیم از سال قبل تا حالا چقدر عوض شدیم!! و آیا این روند به سمت تعالی بوده یا روزمرگی و تکرار ..
دوست دارم هنوزم نسبت به مسائلی که شناخت نداریم تردید داشته باشیم و همه چیز رو با آغوش باز نپذیریم!!!
مواظب "خود"مون باشیم! خودمون از هرچیزی مهمتریم!
ورودتون به ترم 2 هم تبریک

ترم بعد صندلی داغ جالبی خواهیم داشت اکثر بچه ها رو روی این صندلی مینشونیم همه همکاری کنن عالی میشه
اولین صندلی رو هم آقای رشید گل مرادی روش میشینه
این پست را ســــــکوت می کنم تو بنویس!
تــــــــو بنویس ...
از دلتنگی هایتــــــ، از دردهایتــــــ ، از حــــرف هایتــــــ ...
از هرچه دلتـــــ می گوید!
بنویس برایـــــــــم...
توبنویس دوست خوبم!!بنویس تابدانم غمهایت را !!
تا همراه باشانه های تو من هم بلرزم...
تادوستیمان در این روزمرگی روز یا تاریکی
وسکوت شب گم نشود...
نمی نویسم پس هرچه میخواهی بنویس از پرستاری وسختی کارش تا هرچه دل تنگتان میخواهد...
این پست مخصوص شماست دوستان خوبم !!
پس بنویس...
دیگه داره تمام می شه...شایدم هم تمام شده.
راستی چه قدر زود گذشت نه؟
ترم یک با همه خاطراتش تمام شد.
قبول دارید کل دوران دانشجویی یک طرف و ترم اول یک طرف دیگه است؟
یادش بخیر...
یاد لحظه های شیرینی که واسه دوستامون که نبودند حاضری می زدیم راستی....
واقعا استادها نمی فهمیدند؟
چه قدر آهنگ گوش کردن توی کلاس ها می چسبید...
یعنی کل روز را فرصت گوش دادن هم داشتی ترجیح می دادی سر کلاس گوش کنی.
ساعت بیوشیمی هم که ماجراهای خودش را داشت...
گوشی دستته
ما یادمان نمی ره جرم و جنایت را می شه یه جور دیگه هم تلفظ کرد!
چای داغ بین کلاس ها ...ایستادن توی صف غذا ....
و همه این اتفاق ها قشنگ اند.
گاهی اوقات قدر چیزهایی را که داریم نمی دانیم. هممون دلمون تنگ می شه واسه این روزا. اینا جز سرنوشت مااند. جزئی از زندگی ما. جزئی از خود ما. همه این خاطره هایی که هر روز و هر ساعت با هم ساختیمشون. همه ما همکلاسی های پرستاری ترم یک یاسوج.
برای همه تون آرزوی موفقیت دارم.
+
+
+
یاد.....
استاد گفتنای آقای نماینده
سر کلاس رفتن و نرفتنای درس آناتومی
قهر کردن های یاسر(شماره تو حذف کردم)
آدامس های سر کلاس میکروب
جوجه جوجه طلایی و صدای طوطی استاد ...
گیر دادن بعضیا و
تیکه های معززی
استرس های روز امتحان پراتیک
پیام دادن های رو کلاس اندیشه...یه نفر رفتن بچه های پرستاری رو کلاس
و حاضری زدن برا همه
زکات علم و معرفت های سر امتحانات
یاد امتحان های میان ترم که ساعت قبلش رو نمیومدیم و باید ۲تا غیبت میخوردیم
یاد صندلی های داغ که قرار بود برگزار بشه...اما نشد
یاد بوا بوا کردن گل مرادی و سامورایی گفتنش
خانم شدن آقایان و آقا شدن خانوم ها
یادبعضی بچه ها که حاضر نبودن رو امتحان با بغل دستی شون صحبت کنن
هندونه های شب یلدا
چرت زدن های ستایشی،با گوشی بازی کردن های معززی ونگاه فیلم کردن های بعضیا رو کلاس اپید
یاد بچه هایی که همیشه ردیف اول مینشستن و تمام حواسشون به درس بود
ویاد بچه هایی که همیشه آخر کلاس بودن و حواسشون به خودشون بود
و................
دوست هایی بهتر از آب روان
و خدایی که در این نزدیکی ست
سلامتی بهترین ترم یکی های دنیا
در پایان یک جمله واسه کسی که ازش دلگیری بنویس....
از امروز10/25 هم میتونید تو همین قسمت درباره امتحانات نظر بدید
سرود ملي پرستار
آن پيام آور صبح صادق
در لباس سفيد محبت
دانش و تجربه ياورانش
ارمغانش اميد وسلامت
در تكاپوي خدمت به مردم
مظهرعشق و ايثار وايمان
با پرستاري و مهرورزي
التيامي است بر رنج انسان
او به اعجاز ودانايي ومهر
دست هايي شفا بخش دارد
در مسيرد رخشان دانش
او حكيمانه ره ميسپارد
آن فرشته كه بارحمت ولطف
ايستاده به بالين بيمار
با دلي روشن از نور يزدان
وارث سبز زينب پرستار
رئیس کل سازمان نظام پرستاری خبر داد
بررسی طرح بکارگیری دانشجویان پرستاری از سال سوم تحصیل
سلام
به بهانه شروع ترم چند گروه از دانشجویان پرستاری و مامایی سراسر کشور تصمیم گرفتم تا در این پست سوگندنامه پرستاری رو جهت راحتی دانشجوها بذارم.
امیدوارم همیشه در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
اینجا ایران است و ما پرستاریم.
ایران فرهنگ و تمدنی به قدمت چندین هزار ساله دارد و پرستاری ما در مرحله گذار از حالت سنتی به شکل حرفه مدرن و آکادمیک است.
در فرهنگ هزار ساله ما سکوت را نشانه رضایت می دانند و ما پرستاران همگی ناراضی ولی ساکتیم. پس لازم است خود را و فرهنگ جامعه خود را بهتر بشناسیم.
این سکوت ما شاید برخواسته از نجابت ما باشد و شاید هم ابزاری برای اعتراض موثر نمی شناسیم.
شاید به مرور زمان به بی تفاوتی و دلسردی پناهنده شده ایم اما هر چه باشد سکوت ما را نشانه رضا می دانند.
بیایید بگوییم از مصیبتی که پرستار و پرستاری بدان مبتلا شده است راضی نیستیم.
بیائید بگوییم که سایه شوم گرفتاریهای شغلیمان زندگیهایمان را هم درگیر خود نموده است.
همین اینترنت و همین ابزار رایگان وبلاگ وسیله اتحاد و انسجام و هم آوایی ما باشد.
ما پرستاران اعتراض داریم ...
با یاد خدا...
خدایا مرا معبر آرامش کن...
خدایا امروز به دست هایم روزی عشق، آرامش و سرور بده ...
خدایا مرا موهبتی کن به جای آسودن، به دیگران آسایش ببخشم.
به جای اینکه دیگران درکم کنند، درکشان کنم.
به جای آنکه عشق دریافت کنم، عشق بورزم.
زیرا با فراموش کردن خویش است که به هرچیزی می توان رسید...
اعجاز من همین است...


هر صبح که خورشید میدمد، دلایل فراوانی، بیش از فراوان!! برای پایکوبی و ترانهخوانی خواهی یافت.
و بزودی شب از راه میرسد با زیبایی تاریکش و آن همه ستارگانش.
رمز و راز تو را احاطه میکند؛ رمز و راز تاریکی، خنکای شب و سکوت و موسیقی پایان ناپذیرش.
امیال و خواستهها سبب تحول شما نمیشوند، امیال و خواسته یعنی :”بیشتر به من بده! من شاکیم! متقاضیم!”
خرسندی و سپاسداری یعنی :” این همه چیز به من عطا شده است، چرا خرسند نباشم و سپاس نگزارم؟!”
و راز خرسندی درک این “همه چیز” است!








