یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش
باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش
بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه
بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه
بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه
ببینه مشروط میشه یا نه !
همه با هم یک صدا بخونیم
ﺗﺎب ﺗﺎب ﻋﺒﺎﺳﯽ ، اﺳﺘﺎد ﻣﻨﻮ ﻧﻨﺪازی ! ![]()
“جمعی از دانشجویان مشروط خُل و چِل”
من نمیدونم این اسایتد چشونه ؟! ![]()
خب عزیز من شما که داری ۹٫۵ میدی خب بده ۱۹٫۵ !! که چی مثلا ؟
یه ۱ مگه چقدر جوهر مصرف میکنه ؟ اصلا بیا پول جوهرشو خودم میدم ؟
فکر کنم به خاطر قیمت دلار باشه یا اینکه واردات جوهر ممنوع شده !
دانشجویان به صورت تخصصی به پنج دسته تقسیم میشن :
۱ – اونایی که جزوه مینویسن تا اون رو بخونن و نمره ی خوب بگیرن !
۲ – اونایی که جزوه مینویسن به امید اینکه یکی بیاد ازشون جزوه بگیره !
۳ – اونایی که جزوه نمینویسن به امید اینکه برن از یکی جزوه بگیرن !
۴ – اونایی که اومدن سر کلاس ولی حوصله ی هیچکدوم از این کارارو ندارن !
۵ – اونایی که کلا به کلاس اعتقادی ندارن و کلاس رو در نطفه ی شکل گیریش پیچوندن !
یه چیز میگم امکان نداره دانشجو باشی و تایید نکنی :
صبح بخوابی
سر کلاس نری
دوستات بگن استاد نیومد
ای حال میده ، ای حال میده ! ![]()
زنگ تفریح;:
تغییرات چهره در توالت !
> _<
o_-
o_0
O_O
^_^
میم مث مادر
دندانم شکست برای شن ریزه ای که درغذایم بود،،،
درد کشیدم؛نه برای دندانم؟؟!!!!
بلکه برای کم شدن سوی چشمان مادرم!!!........ (زنده یادحسین پناهی)
<<<< به افتخارهرچی مادره یه جمله بنویسید>>>>
صياد و گنجشك
گفت: اوّلي را بگو. گفت: هر چه از دست تو رفت براي آن حسرت مخور. پس صياد او را رها كرد و بر درخت نشست و گفت: محال را هرگز باور مكن و پريد بر سر كوه نشست و گفت: اى بدبخت اگر مرا ميكشتى اندر شكم من دو دانه مرواريد بود هر يكى بيست مثقال، که توانگر مىشدى و هرگز درويشى به تو نميرسيد .
مرد انگشت در دندان گرفت و دريغ و حسرت خورد و گفت باز از سومي بگو. گنجشک گفت: تو آن دو سخن را فراموش كردى سومي را ميخواهي چکار؟ به تو گفتم براي گذشته اندوه مخور و محال را باور مكن. بدان كه پر و بال و گوشت من ده مثقال نيست آن وقت چگونه در شكم من دو مرواريد چهل مثقال وجود دارد و اگر هم بود حالا که از دست تو رفته، غم خوردن چه فايده؟ گنجشک اين سخن گفت و پريد و اين مَثَل براى آن گفته ميشود كه چون طمع پديد آيد همه محالات باور شود .
شوخی باداستانای دوران دبستان
گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.
ماه تولد شما+ماه تولد معشوقه تان=سرنوشت رابطه
فروردین+ فروردین = پیوندی آتشین
فروردین+اردیبهشت = پیوندی کاملا عشقی
فروردین+خرداد = خوش دل و امیدوار
فروردین+تیر = اختلاف فراوان
فروردین+مرداد = شدید
فروردین+شهریور = سرد و گرم
فروردین+مهر = کمی غیر ممکن
فروردین+آبان = خیلی با حرارت
فروردین+آذر = پر از ماجرا جویی
فروردین+دی = هیجانات فراوان
فروردین+بهمن = شگفت انگیز
فروردین+اسفند = توام با مشکلات
مرد اردیبهشت و زن…
اردیبهشت+فروردین = پر شور و هیجان
اردیبهشت+ اردیبهشت = خیلی مناسب
اردیبهشت+خرداد = پیوندی نا موفق
اردیبهشت+تیر = اتحادی عمیق
اردیبهشت+مرداد = کاملا دوست داشتنی
اردیبهشت+شهریور = تشریک مساعی زیاد
اردیبهشت+مهر = جسمانی و شهوانی
اردیبهشت+آبان = آرام و آهن ربایی
اردیبهشت+آذر =بسیار ناهموار
اردیبهشت+دی = کمی هولناک
اردیبهشت+بهمن = خیلی قوی
اردیبهشت+اسفند = توام با جذابیت
مرد خرداد و زن…
خرداد+فروردین = دارای آینده ی روشن
خرداد+اردیبهشت = پیوندی دشوار
خرداد+ خرداد = پیوندی نا پایدار
خرداد+تیر = افقی روشن
خرداد+مرداد = عافیت طلب و عیاش
خرداد+شهریور = عاشقانه
خرداد+مهر = کاملا با شکوه
خرداد+آبان = بن بست عشقی
خرداد+آذر = سراسر شادمانی
خرداد+دی = چشم در چشم نیافتد
خرداد+بهمن = دوستان خوب برای هم
خرداد+اسفند = مرهم یکدیگر
مرد تیر و زن…
تیر+فروردین = پیوندی سست
تیر+اردیبهشت = محیطی راحت و مرفه
تیر+خرداد = پیوندی نا هماهنگ
تیر+تیر = رابطه ی رویایی
تیر+مرداد = هیجانی و پر زحمت
تیر+شهریور = محرک یکدیگر
تیر+مهر = زندگی پر از تلاطم
تیر+آبان = جرقه و پرواز
تیر+آذر = سراسر مشکل
تیر+دی = زوجی دلسوز
تیر+بهمن = سراسر اضطراب
تیر+اسفند = تقویت کننده ی هم
آخرین کلمات شخصیتهای مختلف قبل از مرگ
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر: فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز: نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بیخطره؟
آخرین کلمات یک پزشک: راستش تشخیص اولیهام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس: شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره....
آخرین کلمات یک جلاد: ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز: پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار: بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان: ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خونآشام: نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال: نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرندهام!
آخرین کلمات یک غواص: نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد: برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان: کمک نمیخوام، همهاش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگیری ها...
آخرین کلمات یک گروگان: من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه: این آزمایش کاملاً بیخطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک نارنجکانداز: گفتی تا چند بشمرم؟
ماه تولد شما+ماه تولد معشوقه تان=سرنوشت رابطه
مرد فروردین و زن….
فروردین+ فروردین = پیوندی آتشین
فروردین+اردیبهشت = پیوندی کاملا عشقی
فروردین+خرداد = خوش دل و امیدوار
فروردین+تیر = اختلاف فراوان
فروردین+مرداد = شدید
فروردین+شهریور = سرد و گرم
فروردین+مهر = کمی غیر ممکن
فروردین+آبان = خیلی با حرارت
فروردین+آذر = پر از ماجرا جویی
فروردین+دی = هیجانات فراوان
فروردین+بهمن = شگفت انگیز
فروردین+اسفند = توام با مشکلات
مرد اردیبهشت و زن…
اردیبهشت+فروردین = پر شور و هیجان
اردیبهشت+ اردیبهشت = خیلی مناسب
اردیبهشت+خرداد = پیوندی نا موفق
اردیبهشت+تیر = اتحادی عمیق
اردیبهشت+مرداد = کاملا دوست داشتنی
اردیبهشت+شهریور = تشریک مساعی زیاد
اردیبهشت+مهر = جسمانی و شهوانی
اردیبهشت+آبان = آرام و آهن ربایی
اردیبهشت+آذر =بسیار ناهموار
اردیبهشت+دی = کمی هولناک
اردیبهشت+بهمن = خیلی قوی
اردیبهشت+اسفند = توام با جذابیت
مرد خرداد و زن…
خرداد+فروردین = دارای آینده ی روشن
خرداد+اردیبهشت = پیوندی دشوار
خرداد+ خرداد = پیوندی نا پایدار
خرداد+تیر = افقی روشن
خرداد+مرداد = عافیت طلب و عیاش
خرداد+شهریور = عاشقانه
خرداد+مهر = کاملا با شکوه
خرداد+آبان = بن بست عشقی
خرداد+آذر = سراسر شادمانی
خرداد+دی = چشم در چشم نیافتد
خرداد+بهمن = دوستان خوب برای هم
خرداد+اسفند = مرهم یکدیگر
مرد تیر و زن…
تیر+فروردین = پیوندی سست
تیر+اردیبهشت = محیطی راحت و مرفه
تیر+خرداد = پیوندی نا هماهنگ
تیر+تیر = رابطه ی رویایی
تیر+مرداد = هیجانی و پر زحمت
تیر+شهریور = محرک یکدیگر
تیر+مهر = زندگی پر از تلاطم
تیر+آبان = جرقه و پرواز
تیر+آذر = سراسر مشکل
تیر+دی = زوجی دلسوز
تیر+بهمن = سراسر اضطراب
تیر+اسفند = تقویت کننده ی هم
معرفي رشته و شغل پرستاري
معرفي رشته و شغل پرستاري
تعريف و شناسايي شغل:
لغت پرستار (NURSE) از كلمه لاتين (NUTRIX) به معناي تغذيه گرفته شده است. پرستار يكي از اعضاء كليدي در گروه مراقبت هاي بهداشتي ودرمانی است و نقش ارزنده او در پذيرش، آماده سازي، مراقبتها و حمايت هاي جسمي و اجتماعي مورد قبول همه و بر هيچ كس پوشيده نيست. در تقسيم بنديهاي آكادميك، امروز ارزش پرستار خوب همطراز يك پزشك خوب قرار مي گيرد. كار يك پزشك خوب موقعي بحد مطلوب مي رسد كه يك پرستار خوب و ورزيده مسئوليت بيمار او را بر عهده داشته باشد.
نقشهاي پرستار:
1- مراقبت كننده: نخستين نقش پرستار مراقبت كردن از فرد مورد نظر ( بيمار ) است.
2- تعليم دهنده (معلم): اجرا وارزيابي طرحهاي آموزشي براي فرد و خانواده وي جهت رفع نيازهاي يادگيري آنان
3- مشاور: جمع آوري اطلاعات براي تحصيل در حل مشكل و تصميم گيري
4- رهبر: محقق و حمايت كننده از مددجو و خانواده
5- نقش درماني
6- نقش حفاظتي
7- نقش هماهنگ كننده
خصوصيات جسمي و توانايي هاي لازم براي احراز شغل:
پرستار بايد از سلامت كامل جسمي و ذهني و روحي برخوردار باشد و فردي دقيق، علاقه مند و صبور باشد و كنترل كافي روي احساسات شخصي خود داشته باشد.
مدارك تحصيلي و دوره هاي آموزشي ضروري براي احراز شغل:
افراد پس از اخذ ديپلم متوسطه و قبولي در آزمون سراسري گروه علوم تجربي مي توانند در اين رشته به تحصيل بپردازند و سپس در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا نيز ادامه تحصيل دهند.
گرايشهاي مختلف در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري:
1) گرايشهاي كارشناسي ارشد
الف) داخلي جراحي
ب) اطفال
ج) مديريت
د) بهداشت
ه) روان پرستاري
ن)پرستاري ويژه
و) اپيدميولوژي
ز) آناتومي
ح) فيزيولوژي
ط) بافت شناسي
2) گرايشهاي مقطع دكتري
الف) پرستاري
ب) آناتومي
ج) بافت شناسي
د) اپيدميولوژي
مدت دوره آموزش:
مدت تحصيل حداقل 4 سال و حداكثر 5 سال ( در شرايط خاص و با موافقت آموزش كل دانشگاه علوم پزشكي مثل : مرخصي تحصيلي و ... ) مي باشد.
شرايط محيط كار، محل استخدام:
محل احتمالي استخدام مي تواند بيمارستانها، كلينيكها و پاراكلينيك هاي دولتي و خصوصي، ادارات، سازمانهاو به عنوان مربي در دانشكده ها و .... باشد. اين رشته يا شغل در اكثر مراكز درماني دولتي و خصوصي و غيره بصورت شيفت در گردش ( صبح ، عصر و شب ) يا شيفت ثابت مي باشد . و شرايط محيط كار آن بستگي به نوع مسئوليت و بخشهاي بيمارستان و مراكز درماني كه پرستار در آن مشغول مي باشد دارد مثلا يك پرستار كه در بخش اورژانس و يا پايگاه اورژانس بيمارستان كار مي كند يا پرستاري كه در بخش اطفال بيمارستان يا بخش داخلي و جراحي و يا ICU و CCU و يا اطاق عمل از نظر شرايط محيط كار با هم تفاوت دارند .
پرستار مي تواند در بيمارستان براساس سطح تحصيلات ( كارشناسي ، كارشناسي ارشد ) و سابقه كار در پستهاي پرستار شيفت ، سر پرستار ، سوپروايزر باليني ، سوپروايزر كنترل عفونت ، سوپروايزر آموزشي و رياست پرستاري بيمارستان مشغول به كار شود .
حقوق و مزايا و شرايط ارتقاء شغل:
حقوق يك پرستار به محل استخدام، موقعيت جغرافيايي و ساعات كار بستگي دارد و اگر استخدام موسسات يا وزارتخانه ها باشد بر اساس قوانين اداره امور استخدامي كشور حقوق ماهانه و ترفيع دريافت مي كند.
آينده نگري درباره شغل با توجه به شرايط اجتماعي:
با توجه به نيازهاي جامعه به پرستار و ديدگاه مثبت در خصوص پرستار و موقعيت او در جامعه بخصوص در چند سال اخير كه تحول در اين حرفه ايجاد شده است اميد است بتوان در جهت بهبود و ارتقاء سطح سلامت و بهداشت عمومي جامعه و مراقبت از بيماران در بيمارستانهاي دولتي و خصوصي، مطبها، كلينيكها و پاراكلينيكها و درمانگاهها و ساير بخشهاي ارائه كننده خدمات پرستاري تلاش نمود.
محل كسب اطلاعات بیشتر درباره رشته و شغل پرستاري :
براي كسب اطلاعات بيشتر مي توان به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي _ دانشگاه علوم پزشكي، دانشكدههاي پرستاري، بيمارستانهاي دولتي و خصوصي، سازمان نظام پرستاري و ... مراجعه نمود.
آمادگی برای درس خواندن
جرم در نقاط مختلف جهان
امریکا: شما خلاف می کنید.پلیس شما را دستگیر میکند.احیاناً آن وسط مقادیری مشت و لگد توسط افسر پلیس دریافت میدارید. یک نفر از این صحنه فیلم میگیرید و در اینترنت پخش می کند. صحنه ضرب و شتم شما از 222 کانال خبری و سیاسی پخش می شود. پلیس رسوا می شود.پلیس از مردم امریکا عذرخواهی می کند.پلیس 15 میلیون دلار به شما غرامت می دهد.شما نیز به خاطر جرمی که مرتکب شده اید مجازات می شوید.
ایتالیا: شما خلاف می کنید. پلیس شما را دستگیر می کند. شما به پلیس رشوه می دهید. شما آزاد می شوید!
فرانسه:شما خلاف می کنید اما پلیس شما را دستگیر نمی کند چون فعلاً به خاطر حقوق پایینش در حال اعتصاب است.
انگلیس:شما خلاف می کنید و پلیس یک مسلمان سیاه پوست عرب را به جای شما دستگیر می کند.
آلمان:شما خلاف می کنید و سگ های پلیس ردتان را پیدا می کنند و شما را دستگیر می کنند.
سوئیس: شما خلاف نمی کنید .پس نیازی به حضور پلیس نیست.
عراق:شما خلاف می کنید.پلیس شما را دستگیر می کند.در حین دستگیر شدن بمبی که در جورابتان جا سازی کرده اید منفجر می کنید و به همراه پلیس می میرید.
چین:شما خلاف می کنید.شما اعدام می شوید!
امارات:شما حال و حوصله خلاف ندارید و به جایش با همراهی پلیس ،از کشور های همجوار دختر وارد می کنید!
هندوستان:شما خلاف می کنید.پلیس شما را دستگیر می کند و شما عاشق دختر رییس پلیس می شوید و توسط اون دختر از زندان فرار می کنید و در حالیکه دو تایی آواز میخوانید و دور درخت می چرخید و روسری دورگردن معشوقه تان می پیچید و هی دستش را می گیرید و می کشید و ول میکنید به دوردست ها فرار می کنید.
هلند: از آنجا که همه کار های خلاف در این کشور خلاف محسوب نمی شوند بنابراین شما خواهر و مادر تان را هم که به یکدیگر پیوند بزنید باز هم خلاف محسوب نمی شود و پلیس دستگیرتان نمی کند!
روسیه:شما خلاف می کنید اما قبل از آنکه توسط پلیس دستگیر شوید توسط گروه های رقیب کشته می شوید.
پیغام گیر تلفن شاعران!!!
لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید.
پیغام گیر حافظ
رفتهام بیرون من از کاشانهی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانهی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانهی خود غم مخور
پیغام گیر سعدی
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم*
پیغام گیر فردوسی
نمیباشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب
پیغام گیر خیام
این چرخ فلک، عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کردهای از من یاد
رفتم سر کوچه، منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد
پیغام گیر منوچهری
از شرم، به رنگ باد باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم
پیغام گیر مولانا
بهر سماع از خانهام، رفتم برون، رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!
پیغام گیر باباطاهر
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت
پیغام گیر شاعران شعر نو
افسوس می خورم،
چون زنگ میزنی،
من خانه نیستم که دهم پاسخ تو را،
بعد از صدای بوق،
برگو پیام خود،
من زود میرسم،
چشم انتظار باش
اینجا هتل نیست.............بیمارستانه



داستان عاشقانهی یک شعر
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
ولی داستان عشق و خیانتی که باعث سروده شدن این شعر شد به گوش کمتر کسی رسیده.
مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج میگذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج میدهد.
دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر میشوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی میکنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود . تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار میبیند…
بله نامزد اوستا فرح دیبا بود ..
حالا یک بار دیگه شعر رو بخونید ….
الکتروکاردیوگرام!؟!
اعتمادیااعتقاد؟!
همین موضوع باعث شده که مردم به خصوص ما ایرانی های مسلمون روز به روز ازهم بیشتر فاصله بگیریم.
واقعآچرا باید اینگونه باشد؟
اگه راه حلی به ذهنتان میرسد لطفآازما دریغ نکنید.منتظرنظراتتون هستیم
.jpg)




×به نام خـــــــــــــــــــــــــــــــــدا×