طنز اجتماعی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!




چند وقتی است که معدهتان مدام میسوزد و ترش میکنید. کلافه میشوید و به پزشک مراجعه میکنید. دکتر با همان لحن آرام همیشگی میگوید: «شما دچار ریفلاکس معده هستید.به زبان سادهتر این که محتویات معدهتان به مری برمیگردد و دچار سوزش معده میشوید.»
سپس کلی غذا را برایتان ممنوع میکند و میرسد به نوشیدنیهای مورد علاقهتان: «چای ممنوع! قهوه ممنوع! هاتچاکلت ممنوع! نوشابه ممنوع! به طور کلی نوشیدنیهای کافئیندار ممنوع! سرکه ممنوع! و...». قیافهتان به شکل یک علامت سوال بزرگ درمیآید. اگر همه این نوشیدنیها ممنوع است پس چه چیزهایی میتوانید بنوشید؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر؛ آقای ابوذر گودرزی، کارشناس تغذیه، نوشیدنیهایی را که با خیال راحت میتوانید نوش جان کنید را به شما می گوید.
آب سبزیجات را دریابید
البته نوشیدن یک فنجان قهوه داغ یا هاتچاکلت خیلی هیجانانگیزتر از سر کشیدن آب کرفس یا جعفری است؛ اما با این حال، باید کمی مراعات کنید و نوشیدنیهای مناسب شرایط خود را دریابید. میتوانید از عصاره سبزیجاتی مانند کرفس، خیار، کلم، جعفری، آویشن، گشنیز و زیره استفاده کنید. آب گوجهفرنگی مانند آبلیمو یا آب زرشک میتواند در تشدید این بیماری موثر باشد، در نتیجه باید عطایشان را به لقایشان ببخشید.
آبمیوههای شیرین مجازند
شما که عاشق آبمیوه هستید باید حواستان را کمی جمع کنید. انتخاب آبمیوهها جدا از این که در چه فصلی باشیم، باید از بین میوههایی باشد که اسیدیته پایینی دارند. آبمیوههای شیرینی مانند انبه یا کدو تنبل میتواند کمککننده باشد، اما در عوض مرکباتی مانند پرتقال و نارنگی به دلیل داشتن اسید اسکوربیک (ویتامین C) بالا برای افرادی که از ریفلاکس معده رنج میبرند، مناسب نیست.
بوی خوش بیدمشک و کاسنی
حتما برای شما هم پیش آمده که با سوزش و درد معده پیش مادربزرگ یا مادرتان بروید و او هم بلافاصله عرق نعنا را برایتان تجویز کند. یکی از عرقیجاتی که به هیچ وجه در طول این بیماری نباید مصرف شود همین عرق نعناست زیرا با تاثیر بر دریچه انتهایی مری باعث تحریک و برهم زدن نظم انقباضی آن میشود. از بین عرقیجات میتوان به بیدمشک و کاسنی اعتماد کرد. بهتر است عرق بیدمشک را به همراه کمی عسل مصرف کنید.
شیرهای گیاهی را جایگزین شیر حیوانی کنید
شیرهای گیاهی مانند شیر سویا به دلیل انجام فرآیند جوشاندن که باعث شکسته شدن بافت پروتئینی آنها میشود، میتواند برای افرادی که از ریفلاکس معده رنج میبرند مفید باشد. مخلوط کردن مقداری عسل با شیر سویا یا شیر بادام میتواند مفید باشد.
تکلیف شیر چه میشود؟
شیر جزو نوشیدنیهایی است که دل کندن از آن سخت است، اما مصرف شیر بستگی به فرد بیمار دارد و هر فردی واکنش خاصی نسبت به شیر نشان میدهد ولی در حالت کلی تحمل نکردن لاکتوز یا قند شیر میتواند باعث بازگشت محتویات معده و تحریک دریچه انتهایی مری شود که به دلیل وجود اسید کلریدریک در موکوس، سوزش معده و ترش کردن اتفاق میافتد. در حالت کلی اگر سوزش معده دارید از نوشیدن زیاد شیر بپرهیزید چون ممکن است مشکل را تشدید کند. درست است که شیر در کوتاهمدت سوزش معده را تسکین میدهد، اما در طولانیمدت باعث افزایش ترشحات معده شده و آن را اسیدی میکند.
نوشیدنیهای تقویتکننده ریفلاکس
ریفلاکس معده احساس ناخوشایندی است و در صورت شدت گرفتن، زندگی را به کام هر کسی تلخ میکند. مخلوط شیر و عسل یکی از بهترین ترکیبات مفید برای بیماران مبتلا به عارضه ریفلاکس معده است. بهعلاوه چای سبز و چای بابونه نیز از دمنوشهای مفیدی هستند که به جای چای معمولی یا قهوه که تشدیدکننده ریفلاکس هستند، قابل استفاده است.
راه چاره نوشیدنیهای مضر
بدون شک دل کندن از چای یا قهوه برای خیلیها سخت است، اما میتوان شرایطی ایجاد کرد که این قبیل نوشیدنیهای مضر مشکل کمتری ایجاد کنند. این نوشیدنیهای مشکلساز باید زمانی مصرف شوند که معده خالی است؛ اگر چای میل دارید سعی کنید داخل فنجانتان کمی عسل بریزید تا مشکل کمتری ایجاد شود. نکته مهم دیگر این که ضمن مصرف وعدههای غذایی کمحجم و غیرمحرک، سعی کنید یک ساعت قبل از غذا و تا دو ساعت بعد از آن، نوشیدنی استفاده نکنید.
با اجازه ی دوستان می خوایم بزنیم تو کار طنز،فضای وبلاگ رو از افسردگی در بیاریم.فعلا چند تا عکس کاملا! متناسب با اوضاع فعلی رو میذارم،امیدوارم باب میل شما باشه...


نظر یادتون نره

محمد شریفی مقدم دبیر کل خانه پرستار با حضور در کافه خبر درباره
وضعیت حقوق پرستاران گفت: اشتغال در خارج از کشور، ترک شغل، تغییر شغل و در نهایت
خانه نشینی پرستاران با توجه به حقوق ماهانه ای که می گیرند( 450 هزار تومان)، از
عواقب وضعیت موجود است که باعث کمرنگ شدن انگیزه شغلی در پرستاری شده است.
وی
ادامه می دهد: جامعه پرستاری کشور در وضعیت سقوط، سکون و رکود به سر می برد،
متاسفانه بیشترین تاوان بی توجهی مسئولین به مشکلات پرستاری را مردم می
پردازند.
شریفی مقدم با اعلام این مطلب که قبلاعنوان می شد پرستاران بخش خصوصی
به دلیل دریافت حقوق کم استثمار می شوند گفت: اما امروز می بینیم که پرستاران بخش
خصوصی در بیمارستان های درجه یک دو برابر بخش دولتی حقوق می گیرند که این امر باعث
شده پرستاران، قبل از اینکه استخدام دولتی شوند ترک کار کرده و به سمت بیمارستان
های خصوصی بروند.

نظر یادتون نره
داورى در مورد گاوى که الاغى را کشت
در روایات آمده : دو نفر مرد به حضور رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) رسیدند، یکى از آنان گفت : اى رسول خدا! گاو این شخص ، الاغ مرا کشته است در این باره بین ما قضاوت کن .رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود :نزد ابوبکر بروید تا او قضاوت کند. آنان نزد ابوبکر رفتند و جریان خود را به او گفتند. ابوبکر گفت چرا نزد رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ( نرفته اید و نزد من آمده اید؟.گفتند: به حضور آن حضرت رفتیم او ما را به نزد شما فرستاد.ابوبکر گفت : حیوانى ، حیوانى را کشته است چیزى بر گردن صاحب حیوان کشنده نیست !!آنان به حضور رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بازگشتند و قضاوت ابوبکر را به عرض آن حضرت رساندند.پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:نزد عمر بن خطاب بروید تا او در این باره قضاوت کند.آنان نزد عمر رفته و جریان را گفتند، او گفت : چرا نزد رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) نرفته اید و به اینجا آمده اید؟
گفتند: به حضور رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) رفتیم ، او ما را نزد شما فرستاد.عمر گفت : چرا پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) شما را نزد ابوبکر نفرستاد؟.گفتند: نزد او نیز فرستاد.عمر گفت : او چه گفت ؟.گفتند: ابوبکر گفت : حیوانى ، حیوان دیگر را کشته است و چیزى بر گردن صاحب حیوان کشنده نیست .عمر گفت : به نظر من نیز همین است که ابوبکر گفته !!آنان به حضور رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بازگشتند و همه جریان را به عرض آن حضرت رساندند.پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) به آنان فرمود:به حضور علىّ بن ابیطالب (علیه السلام ) بروید تا او در این مورد قضاوت کند.آنان به حضور على (علیه السلام ) رفته و جریان را گفتند.على (علیه السلام ) فرمود:اگر گاو به اصطبل و جایگاه الاغ رفته و الاغ را کشته است ، صاحب گاو باید قیمت الاغ را به صاحبش بدهد و اگر الاغ به اصطبل و جایگاه گاو رفته و گاو او را کشته است ، بر گردن صاحب گاو چیزى نیست .آن دو مرد به حضور رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بازگشتند و چگونگى قضاوت على (علیه السلام ) را به عرض رساندند.پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:لَقَدْ قَضى عَلىُ بْنِ اَبِیطالِبٍ بَیْنَکُما بِقَضاءِ اللّهِ عَزَّاسمُهُ.على بن ابیطالب مطابق حکم خداوند متعّال بین شما قضاوت نموده است .سپس فرمود:حمد و سپاس خداوندى را که در میان ما خاندان نبوّت ،حلّ یک مساءله ریاضى
عبدالرّحمن بن حجّاج مى گوید: از ابن ابى لیلى شنیدم که مى گفت : امیرمؤ منان على (علیه السلام ) در حادثه اى قضاوت عجیبى کرد که بى سابقه است و آن اینکه :دو نفر مرد در مسافرت ، با هم رفیق شدند، هنگام غذا در محلى نشستند تا غذا بخورند، یکى از آنان پنج گرده نان از سفره خود بیرون آورد و دیگرى سه گرده نان ، در آن هنگام مردى از آنجا عبور مى کرد او را دعوت به خوردن غذا کردند، او نیز کنار سفره آنان نشست و از آن غذا خوردند، مرد رهگذر پس از خوردن غذا و هنگام خداحافظى ، هشت درهم به آنان داد و گفت : این هشت درهم را به جاى آنچه خوردم به شما دادم و از آنجا رفت ، آن دو نفر در تقسیم پول نزاع کردند، صاحب سه نان مى گفت : نصف هشت درهم مال من است و نصف آن مال تو. ولى صاحب پنج نان مى گفت : پنج درهم آن مال من است و سه درهم آن مال تو است . آنان نزاع و کشمکش خود را نزد على (علیه السلام ) آوردند و داورى را به او واگذار نمودند. على (علیه السلام ) به آنان فرمود:نزاع و کشمکش در اینگونه امور، از فرومایگى و پستى است ، صلح و سازش بهتر است ، بروید سازش کنید.صاحب سه نان گفت :من راضى نمى شوم مگر به آنچه حقیقت است و شما در این باره قضاوت به حق کنید.امیرمؤ منان على (علیه السلام ) فرمود:اکنون که تو حاضر به سازش نیستى و حقیقت را مى خواهى ، بدانکه حق تو از آن هشت درهم ، یک درهم است .او گفت :سبحان اللّه ! چطور، حقیقت اینگونه است ؟!.حضرت على (علیه السلام ) فرمود:اکنون بشنو تا توضیح دهم : آیا تو صاحب سه نان نبودى ؟.او گفت : چرا من صاحب سه نان هستم ؟.على (علیه السلام ) فرمود:رفیق تو صاحب پنج نان است ؟.او گفت : آرى . على (علیه السلام ) فرمود:بنابراین ، این هشت نان ، 24 قسمت (با توجّه به سه نفر خورنده ) مى شود تو (صاحب سه نان ( هشت قسمت نانها را خورده اى و رفیق تو نیز هشت قسمت را خورده و مهمان نیز هشت قسمت را خورده است و چون آن مهمان هشت درهم به شما دو نفر داده ، هفت درهم آن مال رفیق تو (صاحب پنج نان ) است و یک درهم آن مال تو (صاحب سه نان ) است .آن دو مرد در حالى که حقیقت مطلب را دریافتند، از محضر على (علیه السلام ) رفتند.
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !
با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
فریدون مشیری
دندانم شکست برای شن ریزه ای که درغذایم بود،،،
درد کشیدم؛نه برای دندانم؟؟!!!!
بلکه برای کم شدن سوی چشمان مادرم!!!........ (زنده یادحسین پناهی)
<<<< به افتخارهرچی مادره یه جمله بنویسید>>>>
سلام دوست عزیز_با توجه به اینکه تعداد سوالات شما زیاد و اینکه حجم کلمات در قسمت نظرخواهی محدود است و هچنین تخصصی بودن بعضی از سوالات که نمیشد به پاسخ کوتاه اکتفا کرد تصمیم گرفتم در یه پست جداگانه به سوالاتون پاسخ بدم:
1 – اولی چیزی که تو سختیا بهش متوسل میشی چیه؟
پاسخ:خدا_از طریق خوندن دو رکعت نماز و بعد خوندن دعای معراج...
2 – نظرت در مورد همکلاسی هامون چیه ؟
پاسخ:خدایی همشون بچه های خوبین...
3 – دوس دارم بدونم رشتتو دوس داری یا نه واگر جوابت منفیه دوس داشتی چه رشته ای قبول میشدی؟
پاسخ:قبل از دانشگاه نه ولی الان خیلی دوسش دارم...
4 – دوس داری بعد از کارشناسی ادامه بدی یا بری دنبال کار؟
پاسخ:100% میرم دنبال کار ولی بعد از ازدواج و تشکیل خانواده حتما ادامه میدم...
5 – مهمترین و پرتکرار ترین نصیحتی که باباتون بهتون کرده چی بوده؟
پاسخ:درس بخون تا تو آینده زندگی آرومی داشته باشی...البته قبل از دانشگاه
6 – تو اوقات بیکاری چه کارهایی انجام میدی؟
پاسخ:بیشتر موسیقی گوش میدم و کتاب میخونم البته غیر درسی!!!
7 – تا حالا شده از رفیقت که خیلی باهاش صمیمی بودی رو دست بخوری؟
پاسخ:نه
8 – سه تا شهر ایران که خیلی دوست داری؟
پاسخ:1_گچساران2_یزد3_گلستان
9 – فکر میکنی خدا کجای زندگیت ایستاده؟
پاسخ:خدایی تموم زندگیم...
10 – نظرت راجع به تبعیض بین زن و مرد؟
پاسخ:بستگی داره که ما تبعیض رو چطور معنی کنیم و از چه دیدی به اون بنگریم اگه تبعیض رو اینطور معنی کنیم: باور و نگرشی که یک جنسیت یا جنس را پست تر از دیگری،و درجه دوم بدانیم که با اون کلا مخالفم و تا اونجایی که میدونم دین هم با این تفسیر مخالفه_ بعضی تبعیض ها رو دین انجام داده که به نظرم منطقیه مثلا اینکه زن نمیتونه قاضی بشه خوب با توجه به بالا بودن عواطف و احساسات در خانم ها نمیتونن قضاوت عادلانه ای داشته باشن و امکان ضایع شدن حق زیاده_اما بعضی تبعیض ها ریشه در فرهنگ تک تک ما داره که من اصلا اینها رو قبول ندارم مثلا اینکه اگر در خانواده ای پسری دوچرخه سواری کند دختر خانواده به دلیل دختر بودن نباید این کار رو بکند یا اگر پسر خانواده با دوستاش به مهمانی برود دختر خانواده به دلیل دختر بودن از این کار منع میشه و...در هر حال این وظیفه ی تک تک افراد جامعه به ویژه خود زنان است تا با این بی فرهنگی ها مبارزه کنند و جایگاه خود رو بدست بیارن_به هر حال جای بحث زیاده...
11 – نظرت در مورد خواستگاری خانم ها از آقایون؟
پاسخ:به نظر من همونطور که یه مر د به زنی علاقه مند میشه زن هم ممکنه به مردی علاقه مند بشه_که اگه توسط یه واسطه ی مطمئن به آقا گفته بشه یا اینکه اگه آشنا باشه توسط مادر دختر یه طوری به مادر پسر گفته بشه هیچ اشکالی نداره(با تاکید مجدد دختران خیلی مواظب باشندیکی چون این مساله هنوز در جامعه ما جا نیفتاده ودوم اینکه اغلب پسران ممکن است سوء استفاده کنند%)...البته اینم بگم که خواستگاری مردان از زنان به معنی کوچک دانستن یا تحقیر آنان نیست و این مطلب حاکی از احترام و حفظ حیثیت زن است...
12 – پدر زن خوبی میشی یا پدر شوهر خوبی؟
پاسخ:هر دو
13 – مامانتو بیشتر دوس داری یا باباتو ؟چند درصد؟
پاسخ:خدایی هر دو رو خیلی دوست دارم و هر دو اندازه ی هم
14 - تو خونتون مرد سالاریه یا زن سالاری؟
پاسخ:کلا تو خانواده ی پدرم مرد سالاری رواج داره_ولی خودم اصلا اینطور نیستم و نظرم اینه که زن و مرد وقتی میگن زندگی مشترک تشکیل میدیم باید تو همه ی تصمیماشون هم با هم باشن وبه نظر هم احترام بذارن وخلاصه چیز فردی نباشه همه چیز مشترک باشه...
15 – بهترین و بدترین خصوصیت خودت؟
پاسخ:بهترین:دریا دل بودنم است یعنی اینکه دوست دارم همه ی آدم ها تو زندگیشون موفق باشن_بدترین:زیاد خونسردم به طوری که باعث میشه بعضی مواقع به همه ی کارام نرسم...


ویژگی های کتاب پرستاری ورژن 2
واژه های رایج پرستاری
اختصارات رایج همراه با معنی
سطوح نرمال تست های آزمایشگاهی
داروهای رایج بیمارستانی
انواع سرمها و کاربرد آنها
انواع فرآورده های خونی
...................................
-من قویترم یا تو؟
پسر گفت:من!
پدر ناراحت شد.کمی از پسر فاصله گرفت و دستش رو روی شونه ی پسر گذاشت و دوباره پرسید
-من قویترم یا تو؟
پسر گفت:من!
قلب پدر شکست.
چند قدم از پسر فاصله گرفت و برای بار سوم سوالش رو پرسید:
-من قویترم یا تو؟
پسر گفت:تو!
پدر با تعجب پرسید:
تو که تا الان میگفتی خودت.چرا جوابت عوض شد؟
پسر بغض کرد و گفت:
تا وقتی دستت رو شونه ام بود,هیچ کسی نمی تونست شکستم بده
ولی دستتو که از رو شونه ام برداشتی فهمیدم خیلی ضعیفم.
سلامتی همه پدرهایی که دستشون رو شونه ما هست,
حتی اگه خودشون نیستن.


32622 بنویس از سر خط
32621 هیچکی نمی تونه بفهمه
32620 نشکن دلمو
32619 سرتو بالا بگیر
32618 چشمای خیس من
32617 اینجا جای تو نیست
32616 گناهی ندارم
32615 نخواستم
32614 آخه دل من
32613 نفس های بی هدف
قیمت هر آهنگ پیشواز 5000 ریال
ارسال کد به 8989
دخترها :
1- توی ماهیتابه روغن میریزن
2- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
3- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
4- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
پسرها:
1- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
2- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
3- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
4- توی ماهیتابه روغن میریزن
5- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
6- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
7- چند تا فحش میدن
8- دنبال کبریت میگردن
9- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
10- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!)
11- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
12- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
13- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
14- میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
15- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
16- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
17- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
18- دنبال نمکدون میگردن
19- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
20- دنبال کیسه ی نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
21- نمکدون رو پر از نمک میکنن
22- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
23- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
24- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
25- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
26- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
27- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
28- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
29- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
30- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
31- ماهیتابه رو میندازن توی سینک
32- دنبال ظرفهای مسی میگردن
33- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
34- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
35- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
36- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
37- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
38- روی باقیمانده ی تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
39- چند تا فحش میدن و بلند میشن
40- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
41- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
42- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
43- با یه پارچه قابلمه رو برمیدارن
44- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن !
45- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن
امیدوارم با خوندن این شعر خاطرات خوب کودکیتون زنده بشه...
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان باز گرد
باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا روی برگ
همکلاسیهای من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید
همکلاسیهای درد و رنج و کار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می شد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر
ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن

این هم دومین صندلی داغ با حضور :
آقای اسحاق عوض زاده
ضمنا نفر بعدی رو هم که باید رو این صندلی بشینه انتخاب کنید
نشانه های قحطی در ایران !!!
اوایل دهه شصت بود،(اگر چه اون وقت ها ما نبودیم)
اما خیلی ها به خاطر دارند آن روزهایی را كه تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود.
تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می كردی و اگر شانس یارت بود.
و از همان شامپوها یك عدد صورتی رنگش كه رایحه سیب داشت گیرت می آمد حسابی كیف می كردی.
سس مایونز كالایی لوكس به حساب می آمد و پفک نمکی..........

کسی که راست و دروغ برای او یکی است چاپلوس است...
کسی که پول میگیرد تا دروغ بگوید دلال است...
کسی که دروغ میگوید تا پول بگیرد گداست...
کسی که پول میگیرد تا راست ودروغ را تشخیص دهد قاضی است...
کسی که جز راست چیزی نمیگوید بچه است...
کسی که به خودش هم دروغ میگوید متکبر و خود پسند است...
کسی که دروغ خودش را باور میکند ابله است...
کسی که دروغ میگوید وخودش هم نمیفهمد پرحرف است...

شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب
شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگه رو می شناسن
شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه: دوباره لاف زدی؟؟
شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند
شهر هرت جایی است که درختا علل اصلی ترافیکاند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند
شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند
شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند
شهر هرت جایی است که همه با هم مساویند و بعضی ها مساوی تر
شهر هرت جایی است که برای مریض شدن وپیش دکتر رفتن حتماْ باید پارتی داشت
شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده چند چادر برپا کرد
شهر هرت جایی است که خنده عقل را زائل می کند
شهر هرت جایی است که زن باید گوشه خونه باشه و البته اون گوشه که آشپزخونه است و بهش می گن مروارید در صدف
شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن
شهر هرت جایی است که 33 بچه کشته می شن و مامورای امنیت شهر می گن: به ما چه. مادر پدرا می خواستند مواظب بچه هاشون باشند
شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریالای تلویزیونیشو توی کاخها می سازن
شهر هرت جایی است که 2 سال باید بری سربازی تا بلیط پاره کردن یاد بگیری
شهر هرت جاییه که موسیقی حرام است حرام
شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه
شهر هرت جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه
شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی
شهر هرت جایی است که همه شغلها پست و بی ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار
شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است
شهر هرت جایی است که توی فرودگاه خواهر و مادرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه ...
شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه
شهر هرت
جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر ر و دعوت می کنی و شام می دی
تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن
شهر هرت جایی است که هرگز نمی شه تو پشت بومش رفت مگر اینکه از یک طرفش بیفتی ..
شهر هرت جایی است که........
خدایا این شهر چقدر به نظرم آشناست!!!!!!


با سلام ...
دوستان چند ماه گذشته وزير ارتباطات فرمودند كه دیگه کم کم اينترنت می خواد ملي بشه. با اين وضع شايد ايميلهاي شما به خارج از کشور هم ارسال نشه...و مطمئناً بدون اينترنت هم نمي شه وارد فيس بوك شد.
فيس بوك هم كه بزرگترين جامعه مجازي دنيا هست و لابد خيلي ها هم الان افسردگي گرفتن كه نمي تونن فيس بوك رو ببينن...
اما راه حلي كه يكي از بچه ها ارائه كرد و كاملا هم جواب ميده رو براتون شرح ميدم:
راه حل در ادامه مطلب